نمی تونم بخوابم . جای خواب از چشام آب میاد . وقتی ام که سرجامم و خواب نیستم تو بیداری خواب می بینم . می بینم یهو اومد و نشست لبه ی تخت . بعد چشام چارتا می شه و باور نمی کنم . می خنده . می خوام بلند شم چراغو روشن کنم ببینم درست میبینم یا نه . اما میترسم تا برم و برگردم رفته باشه . بعدش حال بدیه . وقتی میفهمی همش خیاله ... اینا همون چیزاییه که اگه کسی بهمون می گفت یا عق میزدیم یا می خندیدیم یا در محترمانه ترین حالتش باور نمی کردیم . اما واقعیت اینه که ...
من نمی تونم بخوابم .
اینکه می گن همه چیز درست می شه و نگران نباش و یه روز خوب میاد همش مزخرف محضه . نه مزخرف محض نیست . تا یه جائیش درسته . تا اونجایی که بدبختی های جدید در صدد جبران روزای مثلا خوب برنیومدن
نوشته علاقه مندیها : عاشق حیوانات , دوستدار همه جور آدم ها حتی تی اس ها و همجنسگراها و دو جنسه ها (!) .
+ :دی
صابون ِ جدید بوی عاشقونه های پارسالُ میده ...
+ جای یه پست ِ طولانی بود که توش یکیُ کوبیده بودم بدجور . بعد همه کائنات دس به دست هم دادن تا اون پُسته منتشر نشه . انگار خدا با اون بوده . شایدم با من بوده و نخواسته ملت فکر کنن چقد من می تونم بی ادب باشم : ))
+ پارسال این موقع موهام دو سانت بود . همون موقع تصمیم گرفتم که بالاخره بلندش کنم . الان موهام کلی بلنده و من سعی می کنم زیاد جمعش نکنم تا از لذت پیچ و تاب دادن موهای افشون و پریشون محروم نشم ... واقعا حال میده .
+ تا قبل از اینکه بیام اینجا نمی دونستم چرت نویسی می تونه انقد حال آدمُ خوب کنه . الله بو بلاگی منَ چُخ گورمَسین : )