میشه نه ماه با یک نفر تو یه جای تنگ و تاریک و بیست و دو سال زیر یک سقف زندگی کرد و صدها سال نوری ازش فاصله داشت ...!!

نظرات 3 + ارسال نظر
پوریا دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 04:24 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

مامانا از یه جا به بعد فقط نگرانن دیگه...دور می‌شی...می‌بینن که دور شدی...باز بیشتر نگران می‌شن...هر کاری می‌کنن تو دورتر می‌شی...خودشون نگران‌تر...تا یه جا که دیگه بفهمن واقعا بزرگ شدی...دیگه خیالشون یه نمه راحت می‌شه...

البته که شما کاملا درست میگی ولی من منظورم برادر محترم بودن :دی

پوریا دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 05:12 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

دوقلوته؟

اوهوم .

آقای سیب زمینی دوشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:29 ب.ظ

هممم...
معلو منیست اون نه ماه توی اون فضای تاریکی چه کدورتی پیش اومده !

آره ... اینم می تونه باشه .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد