مامانا از یه جا به بعد فقط نگرانن دیگه...دور میشی...میبینن که دور شدی...باز بیشتر نگران میشن...هر کاری میکنن تو دورتر میشی...خودشون نگرانتر...تا یه جا که دیگه بفهمن واقعا بزرگ شدی...دیگه خیالشون یه نمه راحت میشه...
البته که شما کاملا درست میگی ولی من منظورم برادر محترم بودن :دی
مامانا از یه جا به بعد فقط نگرانن دیگه...دور میشی...میبینن که دور شدی...باز بیشتر نگران میشن...هر کاری میکنن تو دورتر میشی...خودشون نگرانتر...تا یه جا که دیگه بفهمن واقعا بزرگ شدی...دیگه خیالشون یه نمه راحت میشه...
البته که شما کاملا درست میگی ولی من منظورم برادر محترم بودن :دی
دوقلوته؟
اوهوم .
هممم...
معلو منیست اون نه ماه توی اون فضای تاریکی چه کدورتی پیش اومده !
آره ... اینم می تونه باشه .