شب ِ تحویل  پروژه !

+ عمیقا دلم می خواد دو نفرُ تو بلاگ اسکای بُکشم !

نظرات 6 + ارسال نظر
پوریا دوشنبه 12 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:51 ق.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

اوه اوه! چه دنجروس شدی بادی...

واقعا می تونم بکشمشون (!!!) .

سیاوش پاکسرشت دوشنبه 12 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:46 ق.ظ http://mr.pakseresht.info

1 - خدارو شکر تو بلاگ اسکای نیستم :دی
2 - همشون جمع شدن تا از من بگیرنش : (
3 - چرا دوس نداری؟ به این خوبی و به این قشنگی

1- بهت اطمینان میدم که تو جزو اون دو نفر نیستی . خودم میدونم کیا هستن .
2- همین که خودش خودشُ گرفته کافیه . همه نمی تونن کاری بکنن .
3- هم خوب هم قشنگ بودنشُ قبول دارم اما حال منُ خوب نمی کنه .

[ بدون نام ] یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:58 ق.ظ

شب ژوژمان!
تو نت چرا می گردم؟!!
انگار آدم تو لحظه ی اوج کارش دیگه کلا استرسشو از دست میده، دیگه ظرفیتش تکمیل شده ;)

آره ! دوس داره ول کنه همه چیزو !

شیوا یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:51 ق.ظ http://just-kiss.blogsky.com

من که نیستم؟

نه عزیز دلم . تو به این ماهی !

آقای سیب زمینی پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:37 ب.ظ

هر بار جوابت به پوریا رو میخونم میتونم بکنمشون !!!!

دُرس میخونی که ..
فقط قابلیت کردن ندارم متاسفانه :دی

آقای سیب زمینی جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 07:04 ب.ظ

میخوای از اون یخچالی ها برای تو هم بگیرم کارت راه بیافته ؟؟
یا قرض بدم ؟
نمیدونم جز لوازم شخصی حساب میشه یا نه
مثل مسواک !
از بچگی بهم یاد ندادن از آلت کس دیگه ای میتونم استفاده کنم یا نه

قرض بده : ))))
گمون میکنم شخصی باشه ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد