یادش به خیر اونموقع که

به جای اینکه حواسمون به سردردمون باشه و

نصف شب و سوز و سرماش ...

به لباس گرم پوشیدن یکی دیگه و

غذا و

داروهای سر وقتش بود

یادش به خیر

روزهای ِ بی مانند عاشقی ...

نظرات 3 + ارسال نظر
رعنا شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:59 ق.ظ http://rahna.blogsky.com

آتیش میزنی به زخم ما باران .
فقط میشه بگیم هی یادش بخیر . هی رفیق یادت بخیر .
حسودی میکنم به اونی که حواسش به لباس گرم پوشیدنت و وسایلتو جا نزاشتن و .... تو هست ، حسودی میکنم .
ولی کاش دلت شاد باشه .. کاش همیشه شاد باشی اصن .
بدون هیچ بهونه ای الکی دلت شاد باشه .

اگه اینارو با منی که ... کسی نیست که بهش حسودی کنی !
و اگه بازم با من بودی ... هزار تا مرسی و ماچ !

پوریا شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:09 ب.ظ http://myconfessions.blogfa.com/

...

دقیقا ..

حامد یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:35 ب.ظ

و این و که خوندم...

باورم نمیشه (!!) ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد